روزنوشت

تجربیات زیسته

تبلیغات تبلیغات

از جایی به جایی

یادمه اولین باری که اینجا چیزی نوشتم راه‌آهن بودم و دهم اردیبهشت پارسال بود. اون بچه‌ی صندلی رو به رویی، اون ماسک‌فروش و اون سرماخوردگی بعد از سفر رو‌ خوب یادمه. حتی اینکه فکر میکردم باید متنم خیلی خفن و طولانی باشه تا اینجا منتشرش کنم هم همینطور. الان تقریبا توی همون وضعیتم و دارم به همه سفرکرده‌های دورم نگاه میکنم. به این کارتون خوابی که رو صندلی‌های اینجا خوابش برده بود و پلیس نوک بیسیم رو فرو کرد توی شونه‌ش و بیرونش انداخت.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها